کادو کردن هدیه تولد یک عزیز، تردید انتخاب شاخههای رز و رنگ حریری که باید به ساقهها بپیچی، لذتی دارد که هیچ لذتی در دنیا با آن برابر نیست. اگر تو بودی میشد امروز دوباره غرق این لذت شوم.....
خدا را شکر برای تمام لحظههای بودن و حتی نبودنت!
تولدت مبارک
میترا خواب آقا جون را میبیند که میخواهد پول جور کند تا مرا مکه بفرستد. تعبیرش باید خوب باشد.
فال حافظ میگیرم، میآید:
تو پنداری که بدگو جان به در برد؟ حسابش با کرامالکاتبین است
این هم که دارد دشمنم را واگذار میکند به خدا!
اما من این شبها بیقرارم. خواب به چشمم نیست. دیوانهام، آشفتهام. نصف شبها با دلهره و دلشوره راه میروم و راه میروم و راه میروم تا سپیده در بیاید. زخمها عمیقتر از آنست که این قرصهای لعنتی بتواند مرهم باشد.
خدا کند تعبیر آن خواب، تفسیر این شعر و دعای دوستان زودتر به دادم برسد و گرنه این بیخوابیها و بیقراریها مرا حتما از پا در میاورد.
یک شاهد تجربی برای پوست کلفتی آدمها اینست که هنوز داریم نفس میکشیم!
یه دوست خانوادگی پاکستانی داریم که گهگاه برای کار میآد ایران. به گمونم تازه 37 سالو تموم کرده باشه! 6 تا بچه داشت و این بار که اومد گفت که هفتمین بچهاش ( یعنی چهارمین پسرش) به دنیا اومده! ازش اسم پسراشو پرسیدیم. گفت: رحیم الله، کریم الله، خلیل الله و این یکی کلیم الله.
من چند تا اسم پیشنهادی داشتم که روم نشد به اون دوستمون بگم:
وقتی بچه یه پسر کاکل به سر باشه : الحمدلله _ سبحان الله _ ....
اما اگه یه وقت دختر شد چی؟ : معاذالله _ ....
برای بچههای ناخواسته: اعوذ بالله ( ایضاً متکلم معالغیرش!)
بچه ی نامشروع : استغفرالله _ ....
بچهای که با کلی دوا، دکتر قراره به دنیا بیاد: انشاء الله _...
بچهی رستم : قدرت الله ـ ماشاء الله ـ ...
بچهی نق نقو : امان الله ـ ...
و
آخرین بچه :صدق الله
پ.ن : نقطه چینهاش با شما!