جمعه نزدیکیهای غروب رسیدیم به کاروانسرای دیر گچین. هیچ چیز دیگهای اون اطراف نبود جز کویر ...... و کویر یعنی عظمت یعنی سکوت یعنی زیبایی. پا روی خاک کویر که میگذاری انگار تو هم جزیی از عظمتش میشوی به همان بزرگی. و همزمان احساس میکنی کودکی هستی که دلش میخواهد دستهاش را اینجوری باز کند و تا انتهای کویر بدود و بعد بینفس روی خاک بیفتد و قل بخورد........
آسمان به رنگ آبی ایست که تا حالا ندیدی و جای قلم موها را میشود روی ابرها دید. خورشید دارد آنطرف غروب میکند و ماه را همزمان میتوانی اینطرف ببینی. هر چه زیباییست اینجا جمع شده.
بچههای گروه تلسکوپها و دوربینهای دو چشمی را علم می کنند. و من برای اولین بار ماه را از نزدیک میبینم و دلم نمیآید زود کنار بروم تا نوبت نفر بعدی برسد.
حالا نوبت پیدا کردن صورتهای فلکیاست. کیکاووس ( قیفاووس ) کنار همسرش ملکه کاسیوپیا ( صورت فلکی ذات الکرسی ) قرار دارد. برساووش با اسب بالدار ( فرس اعظم) ـ آندرومدا دختر در زنجیر پادشاه را ( که یادم نیست چرا به زنجیر کشیدندش) از چنگ هیولای دریا ( قیطس) نجات میدهد......
قرار بود شهاب باران جوزایی را ببینیم. بچه که بودیم یادمان داده بودند هر وقت شهابی را میبینیم یک آرزو کنیم و آنشب قرار بود بیشتر از هزار شهاب ببارد و این یعنی برآورده شدن هزار تا آرزو!
ابرها آمدند و در آسمان یک ستاره هم نمیشد ببینی. این بود که بچهها شروع کردند به شعر خواندن و نور لیزر بازی! اما من ترجیح دادم بروم توی ماشین و با یک لیوان نسکافه گرم شوم.
من که آمدم آسمان دوباره صاف شد و گروه دوباره شروع کردند به جستجوی صورتهای فلکی و دیدن شهابها. تقصیر ابرهای لعنتی بود یا وسوسه خوردن نسکافه که نگذاشت بارش شهابی مرا به آرزوهام برساند!!!
سلام
اول: خداییش ما هم دلمان لک می زند برای دیدن آسمان کویر اون هم تو شبی که مهتاب نیست( بدتان نیاید اون مهتاب را می گم). وقتی با ماشین خودم یا دوستان دیگه می رم اصفهانُ از جاده کاشوووووووو! تو سرما و گرما به شرطی که هوا صاف باشه نگه می داریم و ۱۰ دقیقه نگاه می کنیم. این کارو مدیون سعید بیابانکی هستم وقتی با هم می رفتیم نصف جهون.
دوم:ما را هم خبر می کردید میومدیم به خدا
سوم: تو کامنتدونی مردم آدرس سایتتونو اشتباه ننویسید!:))
یاد فیلم خیلی دور خیلی نزدیک افتادم...منم دلم خواست خوش بحالت خانوم دکتر:)
هنوز باورم نمیشه یه روزی بتونم برم وسط کویر و وسط نرمی شن هاش غلت بزنم و نسکافه بخورم-یا یه چیزی تو همین مایه ها!