سلام و گاهی نخ با مو چونان کند که در کشش اش ناخود آگاه و ناخدا گاه آدمی به تعب آید و در این کشش مو مویه کند و اشکی به دیدگان بریزد. کی می ره این همه راهو... خدا حفظش کنه! این دو پست آخرتون هم حسابی آخرتیه...
چند وقته نوشته هاتو می خونم و از گذشتم خندم میگیره سالهای سختی که با تمام وجود سکوت رو فریاد میزدم ولی دیگران همهمه رو بیداد ارزو داشتم که حتی واسه یه لحظه کسی هم اواز سکوتم بشه ولی همیشه چیزی جز خاکستر اتش ندامت نسیبم نشد و درد زخمی که از اتش وابستگی حاصل شده بود چه سخت بود شاهد غرق شدن تمامی ابعاد وجودت در باتلاق سکوت و حالا که شاید کسی باشه که بفهمه.... چه سخته حتی سکوت رو زمزمه کردن ولی چه زیباست در سکوت مردن
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
وبلاگتو فعلا وقت نداشتم بخونم ولی ذخیره میکنم بعد که خوندم نظرمو بهت راجع بهش میگم
بهم سر بزن
خداحافظ
سلام، آمدم همین را بگم.
و من به عظمت دوست داشتن نگاه می کنم... و در درکش عاجز...
سلام
و گاهی نخ با مو چونان کند که در کشش اش ناخود آگاه و ناخدا گاه آدمی به تعب آید و در این کشش مو مویه کند و اشکی به دیدگان بریزد.
کی می ره این همه راهو...
خدا حفظش کنه!
این دو پست آخرتون هم حسابی آخرتیه...
سلام دوست عزیز، خسته نباشی . . .
دلتنگ ناصریا آپدیت شد با :
شروه خوان بغض بندر، در فراغ ناصرش می خواند ....
www.deltange-naseria.blogsky.com
٭٭٭ جاوید یاد و نام ناصریا ٭٭٭
موفق باشی . . . . .
چند وقته نوشته هاتو می خونم
و از گذشتم خندم میگیره
سالهای سختی که با تمام وجود سکوت رو فریاد میزدم ولی دیگران همهمه رو بیداد
ارزو داشتم که حتی واسه یه لحظه کسی هم اواز سکوتم بشه ولی همیشه چیزی جز خاکستر اتش ندامت نسیبم نشد
و درد زخمی که از اتش وابستگی حاصل شده بود
چه سخت بود شاهد غرق شدن تمامی ابعاد وجودت در باتلاق سکوت
و حالا که شاید کسی باشه که بفهمه....
چه سخته حتی سکوت رو زمزمه کردن
ولی چه زیباست در سکوت مردن