با اتوبوس به سمت میدون هفت تیر میرفتیم. روبروی شرکت صندوق نسوز خرم، اجتماع کوچکی بود که منجر به ترافیک شده بود. تعدادی از کارگران یک مقوای سفید را دست گرفته بودند. روی مقوا با خطی نه چندان خوش نوشته شده بود:
7 ماهست حقوق کارگران این شرکت پرداخت نشده ......... پایینش هم یکی دو تا شعار:
خرم جنایت می کند....... دولت حمایت میکند.....
به سارا گفتم: کاش دوربینم همراهم بود. این سومین باریه که پشیمون شدم از اینکه وقت خرید موبایل به این قابلیتش توجه نکردم!
بار دومش، جلوی مغازهی سبزی فروشی بود. روی یک کاغذ نوشته بود: سفارش سبزی از خرید و پاک کردن تا شستشو و خرد کردن... تحویل درب منزل! hasansabzi@yahoo.com
بار اولش؟
یک قطعه از بهشت بود. با همون در سفیدی که انتهای یه جادهی سبز بود. هنوزم گیجم که نکنه توی خواب بوده!
خواستم برای از دست دادنت گریه کنم اما ٬ دیدم تمام اشکهایم را برای بدست آوردنت ریختم
خواستم برای از دست دادنت گریه کنم اما ٬ دیدم تمام اشکهایم را برای بدست آوردنت ریختم
در عالم رازی هست .....
سلام خوبی ؟
منم حقوق می خواهم
بهم سر بزنی خوشحال میشم من اپدیت کردم
تا بعد خدانگهدار
سلام
به زودی یمی از این نمونه عکس های اجتماعی را خواهم زد.
تکنولوژی چه میکنه.... دیگه ببین کار به کجاها رسیده..این طرف فکر کنم هرچی پول در میاره باید بده بابت خرید کارت یا پول تلفنی که جهت چک کردن ایمیلهاش میره....
ای وای... کاش این فریادها به یه جایی برسه