اون مهمونیه خیلی باحال بود. همون مهمونی دورهای با همکلاسیهای دبیرستانت. ببین منم درد تو رو دارم، احساس تفاوت، خوب میشه ولی، خوب خوب، جای بخیههاشم نمیمونه. نگاهت من رو یاد نگاه جلال ( آل احمد ) میاندازه با این تفاوت که تلخی و تبختر نگاه تو مال سیری و پری است، مال اون اما از سر درد و داد و بیدادی که میکرد و به هیچ گوشی نمیرسید. منم دوست دارم برم تو تاریکی بایستم و آدما رو تحلیل کنم و آخرشم ببینم یه دنیا فاصله هست بینمون، مخصوصا با اونی که یه بچهی زرزرو داره، یا اونی که از غذاهایی که برا شوهرش.... خوب هر کی یه جوری تنهاست!
همان
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1384 ساعت 04:10 ب.ظ
ببینم مگه برا رقصیدنم یا علی میگن؟ اگه آره کدوم علی؟
همان
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1384 ساعت 04:14 ب.ظ
مبارکه ایشالا، خونهی نو رو عرض میکنم. منم اتفاقا از وقتی فهمیدم این جا امکان خونهدار شدن من احتمالش نزدیک صفره و چون این قصه اونقدر حتمیت و جزمیت داره که برا همه یه باید اجتناب ناپذیره، تدارک خونهی آخرت رو دیدم، یه جایی زیر یه درخت تنها، غریب و باصفا.... خوب هر کی یه جوری متفاوته!
مهتاب
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1384 ساعت 06:16 ب.ظ
نمیشد توی این بازار نایاب هوش و حافظه ی ما لطف می فرمودید خودتونو معرفی می کردید؟ این اول ترم که شروع میشه هوش و حافظه ی ما خودش کلی داغدار میشه! بعدشم ما اصلا شیکم نداریم که ببینیم حرفهامون از سر شیکم پری است یا نه؟!!! ضمنا ما واسه هر کاری یا علی میگیم. حتی اگه رقص باشه! چیه؟ مگه بده؟! نکته آخرم اینکه ما قبل از خرید این خونه به فکر اون یکی خونه هم بودیم. از اونایی که برامون خواب دیدند بپرسید قصرمون توی بهشت چه شکلی بوده!!
سلام صاحبخونه؟؟ یعنی میتونی ۵ تا خونه بخری !! یا ....؟ اگه میشه بهم بگو من اپم خو استی سر بزن
اون مهمونیه خیلی باحال بود. همون مهمونی دورهای با همکلاسیهای دبیرستانت. ببین منم درد تو رو دارم، احساس تفاوت، خوب میشه ولی، خوب خوب، جای بخیههاشم نمیمونه. نگاهت من رو یاد نگاه جلال ( آل احمد ) میاندازه با این تفاوت که تلخی و تبختر نگاه تو مال سیری و پری است، مال اون اما از سر درد و داد و بیدادی که میکرد و به هیچ گوشی نمیرسید. منم دوست دارم برم تو تاریکی بایستم و آدما رو تحلیل کنم و آخرشم ببینم یه دنیا فاصله هست بینمون، مخصوصا با اونی که یه بچهی زرزرو داره، یا اونی که از غذاهایی که برا شوهرش.... خوب هر کی یه جوری تنهاست!
ببینم مگه برا رقصیدنم یا علی میگن؟ اگه آره کدوم علی؟
مبارکه ایشالا، خونهی نو رو عرض میکنم. منم اتفاقا از وقتی فهمیدم این جا امکان خونهدار شدن من احتمالش نزدیک صفره و چون این قصه اونقدر حتمیت و جزمیت داره که برا همه یه باید اجتناب ناپذیره، تدارک خونهی آخرت رو دیدم، یه جایی زیر یه درخت تنها، غریب و باصفا.... خوب هر کی یه جوری متفاوته!
نمیشد توی این بازار نایاب هوش و حافظه ی ما لطف می فرمودید خودتونو معرفی می کردید؟ این اول ترم که شروع میشه هوش و حافظه ی ما خودش کلی داغدار میشه!
بعدشم ما اصلا شیکم نداریم که ببینیم حرفهامون از سر شیکم پری است یا نه؟!!!
ضمنا ما واسه هر کاری یا علی میگیم. حتی اگه رقص باشه! چیه؟ مگه بده؟!
نکته آخرم اینکه ما قبل از خرید این خونه به فکر اون یکی خونه هم بودیم. از اونایی که برامون خواب دیدند بپرسید قصرمون توی بهشت چه شکلی بوده!!
من شعر راجع هر موشوعی میگم مطلب بده شعر بگیر
مبارکت باشه مهتاب جان.ایشالا تا آخر سال پر پر میشه:)
اندازه بستنیهای کیلویی!