سه ساعت نشستن، یک شیرینی دانمارکی و یک لیوان سن ایچ تمام عایدی جلسه امروز بود. باز یکی از همان جلسههای همیشگی. تبریک به رئیس جدید. کف زدن برای رئیس قدیم. اظهار نظرهای کارشناسانه که چه باید بشود و چه و چه! هر کس نداند به خودش وعده میدهد که تا چند هفتهی آینده همه چیز روبراه میشود. کلی بودجه برای تحقیقات ردیف میکنند، بی هیچ زد و بندی به دستت میرسد ، اختلاسی این وسط نمیشود، همهی پروژه ها کاربردی و اصولی میشود و قرار است دردی از این مملکت دوا شود ! خلاصه همه چیز گل و بلبل میشود.... همه چیز الا این دل ِ صاحاب مردهی من که این روزها با دیدن هر کچلی تالاپی فرو میریزد!
همش یه دانمارکی!!!
همه چی گل و بلبل بعد دونه دونه گندهاش در میاد.
مهتاب جون اون تیکه کتاب بریدا اوج کتابه که انتخاب کردی و نوشتیش.
من موقع خوندنش نمیتونم گریه نکنم.
نمیتونم.