سلام . نبودم .... وقتی نبودم یه عالمه حرف داشتم واسه نوشتن ! حالا هستم ، اما حرفی ندارم ..... چرا اینجوریه؟ خواستم بنویسم " همیشه " اینجوریه ، یادم اومد توی اون کتاب روانشناسی نوشته بود از " همیشه "، "هیچ " و امثال آن استفاده نکنید. منم نه اینکه همه ی کارام اصولیه! اینه که به کار نمی برم !
این که دنیای مجازیه به اصطلاح ولی توی اون دنیای واقعی هم هیچ غلطی نکردیم ! نمی بینی؟ یه دوست ِ پر و پا قرص هم برای خودم نذاشتم ! تنها دوست ِ صمیمی یا بهتر بگم تنها دوستم زریه که حرف همو می فهمیم. میتونم باهاش راحت ِ راحت حرف بزنم بدون اینکه برداشت ِ بدی بکنه یا اصولا برداشتی بکنه ! از حرف زدن با هم قرار نیست نتیجه ای بگیریم. همین که گوش میکنیم بسه . دو ماه ِ پیش که بهش زنگ زدم ، داشت میرفت بیرون . این بود که نشد حرف بزنیم. چند روز پیش هم که اون زنگ زد من حوصله شو نداشتم ، شماره شو که دیدم قطع کردم ! اینو میگن دوستیه واقعی . مزاحمتی واسه هم نداریم ! فقط میدونی یکی یه گوشه ی این دنیا هست که هر وقت دلت بخواد میتونی باهاش راحت درد ِ دل کنی. همین حس برات کفایت میکنه ،همینه که دیگه اصلا لزومی هم نمی بینی که براش حرف بزنی. همین که هست کافیه!
راستی هنوز 10 ساعت اینترنت ماهیانه دانشگاهم توی این ماه تموم نشده ! دیدین گفتم توی تٌرکم!! هیشکی تشویق نمیکنه منو ؟...........
ماشالا مهتاب ! ماشالا.........
حواست به من هست ؟!