چه سود از
دوستت دارم؟
وقتی
غرق در اندوهی
و من نظارهگر،
فقط نظارهگر
چه سود از
چشمهایت؟
وقتی
جادههای بیپایان
در دورترین نقطهی انتظار به هم میرسند،
فقط در دورترین نقطه
پیکرهی مرا
در هیچ میدانی نصب نکردهاند،
اما تصویر لبخند تو ...
قصهی مرا
هیچکجا نخواندهاند،
اما ترانهی چشمهای تو ...
تو فریاد کن
در سکوت ترسات را فریاد کن،
و من در سکوت
اشتیاقام را
در کشوی قفل شده بیاندازم،
فقط در سکوت
فقط در سکوت
پس
چه سود اگر دلم تنگ شده؟
وقتی میان کابوس و رویا
فقط آوای تنهایی به گوش میرسد،
آیا
میان این همه قاصدک سرگردان
قسمت من به قاصدکهای الکن است؟
ها؟ فقط قسمت من؟
!me too
سلام دوست عزیزم!
"اگر نمی خواستی عاشق شوی، موهایت را چرا پریشان کردی؟"!
// راز این جادو را بر من بگشای،
ای ساحره سرزمین های بارانی عشق! //
▪
کتاب شعر الکترونیکی " کریم شفائی " در آدرس:
www.jahanshahreman.persianblog.com
منتشر شد.
فقط کافی است وارد فضای وبلاگ شده و روی این سطر کلیک کنی:
اگر نمی خواستی عاشق شوی چرا موهایت را پریشان کردی شاعر کریم شفائی //
//
تا " تو را روی بال های بلندم بنشانم و
به آسمان هایی ببرم
که گردن آویز خدایش ستارگانی است که
نور از چشمان تو گرفته اند! "
▪
می خواستم خواهش کنم سری بزنید و با نقطه نظرات خودتان مرا راهنمایی کنید.
من چشم انتظار عزیزان بزرگواری هستم که از بیان نقاط ضعف و قوت کار من مضایقه نکرده و مرا مدیون خود می کنند.
سپاسگزارم.
چقدر عالی می شه اگه آدم یک نفر رو دوست داشته باشه
ولی بهش دسترسی نداشته باشه
چون...
همیشه عاشق اون میمونه!!!