زندکی شاید همین باشد !!
همه لحظات تنهاییمو تنهاى تنها کذروندم . هیجکى رو توى خلوت دلم راه ندادم.....رفتم تا آدم بشم . خودمو بشناسم . محک بزنم و زدم ! من میتونم ، میتونم هر آنجیزى باشم که اراده کرده ام...... انتخاب کن میخواى کدوم باشى ؟ یه برک شناور در آب که هر لحظه خودشو به دست جیزى میسباره تا غرق شدنشو فراموش کنه یا دستى باشى که غرق شدن هر برکو بهش یادآور بشى ؟ هیج جیزو فراموش نکن . واقعیتو ببین. جشماتو باز کن . تصمیم بکیر ، حالا اکه خواستى ببند ............ ولى یادت باشه موقع تصمیم باز باز باشن . هیجى رو از قلم ننداز . این واقعیت زندکیه..... باهاش روبرو شو . هنوز فرصت برای ساختن هست