هیچوقت نمیتونم عاشق آدمهای دم دستی و سهل الوصول بشم. توی ماشین بوان که نشسته بودم فکر میکردم که بوان یه کپی از الفه یا الف یه کپی از بوان؟ یا همهی اونایی که من توی زندگیم راهشون میدم یه کپی از هم؟
به دستاش خیره شده بودم؛ خیلی دلم میخواست دستاشو بگیرم. میدونستم که این فرصت دیگه تا آخر عمر تکرار نمیشه. اما نه من جرات کردم و نه اون!
یاد خدا، آرامش بخش قلبهای زخمی است.
تفکر، آرامش بخش اندیشه های زخمی است.
محبت، آرامش بخش عشق های زخمی است.
کمک، آرامش بخش یک اجتماع زخمی است.
دعا، آرامش بخش روح های زخمی است.
گریه، آرامش بخش خاطره های زخمی است.
:)... میدونم ... حس بدیه که تجربه اش کردم :)
خوب چیزی است.
جرات را می گویم!
بعضی وقتها کاری را که نمی کنی مزه اش بیشتر می ماند. من دیوانه ام؟
عکس لباس هندی مال شماست؟
بله
کدوم عکس منم میخوااااااااااااااااام