عزرائیل میشن!

یا  

( به یک عدد دستیار مجرب با حقوق مکفی نیازمندیم. امضا : عزرائیل )

دیروز حجت الاسلام پناهیان داشت توی تلویزیون صحبت می کرد در مورد مراتب و درجات پذیرفتن ولایت. می گفت بالاترین مرتبه اش اینست که وقتی ولی چیزی را گفت، حتی توی دلت هم  این سوال پیش نیاد که چرا؟!

مثلا اگر سیبی را به تو نشان داد و گفت نصف این سیب حلالست و نصف دیگرش حرام! بی چون و چرا بپذیری.  قبلش هم آن داستان معروف حضرت خضر را تعریف کرد که به حضرت موسی می گوید اگر همراه من می آیی، هر چه که دیدی نباید سوال کنی ... شنیدید که؟

بخش آخر داستان ( و به قول آقای پناهیان قسمت خطرناک آن)  همان بود که حضرت خضر می زند و کسی را می کشد. حضرت موسی باز طاقت نمی آورد و سوال می کند، حضرت خضر به او می گوید: نه! تو نمی توانی با من باشی... اما جواب سوالاتت را می دهم بعد می روم....

توجیهی که آقای پناهیان برای کشتن آن مرد آورد، این بود که حضرت خضر فقط ماموریت عزرائیل را انجام داده است و حضرت موسی اگر حضرت خضر را قبول داشته، حتی در ذهنش هم نباید در مورد عمل ایشان شک می کرد.

 

پ.ن 1 : اون تیتر "عزراییل میشن" نیست که " عزرائیل میشِن" است!

پ.ن 2:  اون موقع ها که جمعیت اینقدر کم بوده، حضرت عزرائیل نیاز به دستیار داشته، با این رشد جمعیت دیگه حتما توی هر کوچه، خیابونی باید منتظر دیدن یکی از این دستیاران باشیم. نه؟

پ. ن ۳: اگه کسی با حضرت عزرائیل ارتباط داره لطف کنه و این پیغام منو بهشون برسونه:

حضرت عزرائیل عزیز، لطفا اگر سرتان شلوغ بود و خواستید دستیارتان را حوالی خانه ی ما بفرستید، سعی کنید از آن غول بیابانی هاش نباشد. تام کروزی (خواستم بنویسم الویس،  گفتم شانس نداریم که شاید اشتباهی ابلیس را فرستاد!) چیزی دم دستتان بود بفرستید، موجب امتنان خواهد بود. ما ایشون رو ببینیم خودمون مردیم....... سه سوت! 

نظرات 26 + ارسال نظر
نوپا چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ب.ظ http://www.taheri.blogsky.com

باسلام عالی بود موفق باشی و انشاالله صید عزرائیل نشی
به من سر بزن

vahidoo چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:06 ب.ظ http://www.vahidoo.com

عجب چل تیکه بازاری شده این پست جنابعالی

ارش چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:43 ب.ظ http://khordad76.persianblog.com

arezam bekhdmateton ke khanom dr aziz man ke azkhodame dar javare shoma kasbe fizkonam
ama chekonam ke daste ma kotah va khorma bar nakhyl
dovoman shoma tasavor mikonid bande sarapataghsyr bargardam hamsaram ejaze mide jay beram on ham jashne tavalod
tahaminja babate in 7 mah ghybat koli dava va mohakeme dararim
albate age ghol bedid be kasi nagid ke bad be goshesh khabar beresone man delam mikhad biam iran vali az hamsar bano mitarsam shoma az akhavinasre ma soal befarmaid pasokhgo hastan

نرگس چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:29 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

اتفاقا چند وقت پیشا یه آگهی استخدام دیدم تو همشهری... نوشته بود به یک عدد دستیار خوشگل و تو دل برو با روابط عمومی بالا با حقوق مکفی نیازمندیم اما هرچی اینور و اونورش کردم که جهت چه کاری آخه نفهمیدم...پس بگو جهت همین دستیاری بوده... میگم حالا که اینطوره خودم میرم میتونم جای تام کروز هم برم ماموریت...نه که من تودل برو ام هوارتا....
این روزا که عزرائیل با دستیارهاش خیلی میگرده تو میهن اسلامی..هی هواپیما میندازه پایین...بمب میترکونه... بدجوری هم افتاده به جون هنرمندان فکر میکردم حالا حالاها سراغ ما علومی ها نمیاد(که دیروز اگهی فوت یکی از بر و بچ تجزیه رو دیدم روی دیوار دانشکده...آی حالمان گرفته شد... بهرحال...

تام کروز چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:58 ب.ظ http://www.imdb.com/name/nm0000129/bio

حالا چرا شوما خلاف شرع و اسلام عمل می کنی؟ هان؟
چرا دامن رو دادین بالا؟! :O


آهان فهمیدم واسه اینکه ما که دستمون به دامنتون نرسه!

رها چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:50 ب.ظ

سلام ...

اسمشو بشنفیم مردیم عزیز ...

آونگ خاطره های ما چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ب.ظ

نازنین ؟
این همه دستیار داره!
خامنه ای
مرتضوی
رفسنجانی
............ خلاصه یک طویله پر از دستیارای عزرائیل داریم منتها هر کدوم به شکلی دارن جونمون رو می گیرند احمدی نژاد هم تصمیم داره فله ای بکشه

سلام
خوبی عزیز دلم؟

نازخاتون پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:13 ب.ظ

مهتاب گلم من هر چی گشتم آدرس ای-میلت رو پیدا نکردام. یه کار مهم باهات دارم در رابطه با اون فیلم که نوشتی داری. ممکنه آدرست رو بهم بدی یا برام یه ای-میل بزنی؟ بوس

مهدی پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:56 ب.ظ http://ImPersian.com

گفت یافت می نشود گشته ایم ما ;)
عزرائیلو نمیگم که...

لاله شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:59 ق.ظ

:)/عزراییل رو بی خیالش برو تو کار پناهیان/می گم بعضی مردم هم خوب خر می شن تا این چرندیات ها
راستی مهتاب خانوم بچه هم داشت ما خبر نداشتیم؟

آونگ خاطره های ما شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:27 ق.ظ

مهتاب جان ؟
تو خوبی؟
کجایی؟

سیدهانی شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:15 ب.ظ http://seyedhani.persianblog.com

سلام!
چه نقد غیرمنصفانه ای! مثل کسانی که نصف یک جمله رو تیتر می کنن رو دیوارها می کوبن(!) ... هیچ کس مصون از خطا نیست، شاید این جمله آقای پناهیان بر مدار عقل حرکت نکرده؛ اما دلیل نمیشه که از یک جمله برای تخریب کسی استفاده کنیم؛ اگه قصد مورد سئوال قرار دادن مفهوم کلام اون آقا رو داشتین میتونستین فقط نقل قول کنین بدون ذکر منبعش، ولی قصد این نبوده! من اصولاً از تخریباتچی ها(!) خوشم نمیاد... راستی من بهیچ وجه سرسپرده ایشون یا کس دیگه ای نیستم! اگه درمورد آقای ابراهیم یزدی یا عبدالکریم سروش یا هرکس دیگه ای اینطور می نوشتی هم همین حرفها رو تکرار می کردم... بهرحال به امید روزی که عالمانه تر نقد کنیم و منصفانه تر - من به هیچ حزب و ارگان و ... وابسته نیستم !!!!

مهتاب شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:55 ب.ظ

آقای سید هانی عزیز: من فقط نقل قول کردم . شما به این می گویید نقد؟؟!
اون پی نوشتها هم که خودش معلوم است بیشتر مزاح است تا نقد.

سیدهانی شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:19 ب.ظ http://seyedhani.persianblog.com

ُسلام، استفاده از بعضی لغات در بیان یک نقل قول، نشان دهنده نظر شخص نویسنده هست؛ بعلاوه این مطلب که مزاح شما بنوعی تداعی کننده نقدی هست که مد نظر داشته اید.
درمورد اینکه گفتم بدون ذکر منبع، منظورم این بود که اگر به این طرز تفکر مشکلی وارد می دیدید چه بهتر بود که بدون اینکه اسمی از صاحب آن بیاورید آن را نقد کنید چرا که شخصی که اطلاعاتی راجع به دیگر سخنان این آقا ندارد؛ با خواندن این مطلب و مزاح شما که در حکم یک نقد تیز هست به سادگی همین جملات بالا غیر عالمانه کسی را می کوبند و حرف می زنند. چرا که از دیگر سخنان این مرد که شاید بسیارش نیز درست باشد، فراری شوند و آن را به سخره بگیرند - چه اینکه اینکار را کرده اند! - پس جایی که می توان چنان قدم نهاد که تفکر را نقد کرد نه شخص را؛ بهتر این که تفکر نقد شود تا - فرض بگیریم - اشتباهات کسی باعث حذف او نشود که هیچ کس معصوم از خطا نیست، پس هیچ کس قابل طرد نیست حتی کسی که هیچ اعتقادی ندارد که « نگاه کن به آنچه می گوید نه به اینکه چه کسی می گوید » - امام معصوم -

مهتاب شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:43 ب.ظ

ما هم هر مورد از سخنان ایشان یا هر کس دیگر را چنانچه درست بود می گوییم درست است.
ضمن اینکه وقتی صحبتی در چنان رسانه ای پخش می شود من چه لاپوشانی دارم بکنم تا خدای نکرده سخنران خراب نشود!

سیدهانی یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:20 ق.ظ http://seyedhani.persianblog.com

سلام، بحث لاپوشانی مطلبی نیست؛ بحث این هست که نقد منصفانه ای نکردید و فقط با طنزی آلوده به طعن سخن ایشان را نادرست و خنده دار بیان کردید! اگر بحث منطقی بود؛ بله می گفتید به این دلیل و به فلان سند عقلی چنین حرفی گزافه است اما شما فقط ... قسمت دوم صحبتتان درست؛ خیلی از اینها ضرباتی زده اند که از دشمنان بدتر بوده، ولی نه این مرد! و این رفتار و این طنز طعن آلود کمک به دشمنان هست در تخریب چهره افرادی که لااقل بیشتر حرفهایشان منطقی است.

مهتاب یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:35 ق.ظ

به نظر شما این به قول شما نقد من غیر منصفانه تر است یا بسطی که امثال ایشان می خواهند به مفهوم ولایت بدهند؟ منظور ایشان این نبود که هر کسی را به عنوان ولی پذیرفتید دیگر در کارهایش شک نکنید؟ منظورشان این نبود که اگر در این زمانه هم می بینید جایی فرمان قتلی صادر می شود به عقل ناقص خود شک کنید نه به عملکرد ولی؟!
من اگر قصد نقد کردن داشتم می نشستم و همه ی اینها را باز میکردم. من فقط صحبتهای ایشان را تکرار کردم تا شنونده خود پی ببرد چه تفکری حاکم بر ماست؟
من نه شخص ایشان را به درستی می شناسم که بخواهم قصد تخریبشان را داشته باشم نه خصومتی با ایشان دارم. اگر به همین سادگی دکور ایشان با دو کلمه طنز پایین می ریزد مشکل من نیستم. کار از جای دیگری عیب دارد.........

سیدهانی یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:11 ب.ظ http://seyedhani.persianblog.com

سلام مجدد خدمت سرکار خانم مهتاب، اولین مطلب اینکه بازهم میگم شما فقط نقل قول نکرده بودین، بلکه این نوع نقل مطلب، که شما مصرانه فقط نقل قول می دونین گوشه هایی از طنز واضح بود که نقد طعن آمیز همراهش بود؛ چه اینکه اگه شما با طنز، طعنه نمی زدید قطعاً اینگونه مطالب در کامنت - مطلب شما - گذاشته نمی شد؛ اما درمورد « ولی »، هیچ عقل سلیمی و هیچ آدم منطقی از جمله همین شخص چنین داعیه ای نداشته که ولی اگر معصوم نبود امرش مطاع هست، بلکه به صریح آیه قرآن باید سخنان را شنید و از بهترینش تبعیت کرد! (زمر - 18) و تبعیت بی چون و چرا فقط از خدا و رسول و اولوالامر حکم قرآنی و دینی دارد (نساء - 59)؛ که اولواالامر بنابر مستندات تاریخی و عقلی 14 معصوم اند والسلام، پس هیچ اطاعت محضی جز از این 14 تا وجود نداره، حالا بحث دو بخش میشه، یکی اینکه آیا اطاعت از اون 14 تا با اطمینان از کلامشون « محض » هست یا نه، و دیگری اینکه حالا باید چی کار کرد ... اما درمورد دکور ریزی عارضم خدمتتون که اصولاً تخریب خیلی کار ساده ای هست! با دو تا تیکه میشه یکی رو خراب کرد، پس چه بهتر در جامعه ای که نقد عالمانه توش کم هست، تخریب کمتر کنیم و نقد بیشتر.

مهتاب یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ب.ظ

علیک سلام مجدد. ولی ایشان گفتند اطاعت مطلق از ولی.......معصومش را نگفتند. مگر اینکه حضرت خضر را هم جزو چهارده معصوم فرض کرده باشند!

صفورا هنرمند دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:21 ق.ظ

سرپناه

مثه رویای تو شب ستاره هارو دس بزن
فکر فردا رو بکن ابر کبودو پس بزن

مثه پرواز صدا رو لب لحظه ها بشین
آخرین ستاره باش صبح پاشو خورشیدوببین

سر حرفو وا بکن با گل ناز اطلسی
رنگ آفتابو بپرس وقتیکه از راه میرسی

دلت ارزونی من غصه هات ارزونی باد
نذار غم پا بگیره شب به سراغمون بیاد

واسه یاسِ رازقی توی حیاط جائی بذار
اگه همزبون می خواد کنار اون پونه بکار

دس بکش به باغچه ها بگو که بارون بباره
شبو خواب کن تو خونه فردا بیاد باز دوباره

واسهءپرنده ها فکر یه سر پناه بکن
برای موندن برگ خزونو سر به راه بکن

واسه ناز گل سرخ فکر یه پروانه بکن
تا هنوز دیر نشده بهارو جاودانه کن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر: فریبـا وکیلی
آواز: پژمان مبــرا

مهتاب دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ق.ظ

اگه به روز نمی کنم برای اینه که خیلی به هم ریختم. نمیخوام یه پست سراسر نق و خستگی و غر غر بنویسم. گفتم که اگه کسی میاد اینجا بدونه و شرمنده نشم. و ضمنا اگه کسی براش مهمه و میخواد کاری بکنه زودتر تا از دست نرفتم یه کار ی بکنه........

آونگ خاطره های ما دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:32 ب.ظ

مهتاب گل من
چه کاری ازمن ساخته ست؟
خواهش می کنم بگو
ایمیل دادم .
می بوسمت . راوی

مهتاب دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:55 ب.ظ

راوی عزیزم: ممنون از این همه توجهت. یه دلتنگیه. چیزی نیست....... بزرگ میشم یادم میره!
همین که هستی ممنونم.
قربان تو

ارش دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:59 ب.ظ http://khordad76.persianblog.com

آزادی تنها واژه ایست .......

صفورا هنرمند دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:52 ب.ظ

مهتاب جان
نامسته!
مرا آپکار پیارهه!!

صفورا

سینا چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:20 ق.ظ

مهتاب جان بد فهمیدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد