مسائل مهمتر از جنگ و تحریم

این روزها دانشجویان باید حسابی سرگرم درس باشند (حالا این که واقعا اینطور هستند یا نه، امریست سوا) و اساتید ( به قول مدیر گروهمون " اساتیت" ! ) کمی آزادترند تا توی دفتر بنشینند و در فاصله‌ی امتحان دادن بچه‌ها تا جمع‌آوری برگه‌ها و تحویل گرفتنشان از دایره‌ی امتحانات، با یکدیگر گپی بزنند. بحث داغ این روزها هم که تحریم است و جنگ و سلاح هسته‌ای. دکتر "ص" داشت می‌گفت: اگر تحریم بشویم به نفع ماست!  قیمت نفت می‌رود بالای صد دلار ( این هم منطقی‌است برای خودش). دکتر "ف" تصدیق کرد و ادامه داد: نمی‌توانند جنگ را شروع کنند. خودشان می‌دانند که همین الان 13 کلاهک هسته‌ای آماده دارد ایران. و داشت اضافه می‌کرد که کدام منبع موثق حتی بٌرد آنها را هم برایش توضیح داده ....... که  یکی از مراقبین به همراه یکی از دانشجوها سراسیمه وارد دفتر شدند و  به طرف دستشویی رفتند! خانم مراقب پشت در دستشویی منتظر شد و هر از گاهی به دانشجو تذکر می‌داد: خانوم زود باش....

پرسیدم: مگه اجازه می‌دهند .....؟ خانم مراقب ‌گفت: تا حالا نداشتیم این مورد رو. این خانم هم کلاسش همین بغل دفتره.  نیم ساعت هم دیر آمده سر جلسه. حالا هم گفت یه کار مهم داره که نمی‌تونه طاقت بیاره!  .....

بعد با انگشت چند تا ضربه زد به در دستشویی و گفت: خانوم زود باش وقتت گذشتا !

نمی‌دونم از سرمای توی راه بود یا اضطراب جلسه، یا سر و صداهایی که سعی کرده بود جلوشو بگیره و  موفق نشده بود، که لپاش اینقدر گل انداخته بود. دستای خیسشو  تا بغل گوشاش آورده بود بالا و رو کرد به مراقب و گفت: بریم!  

پاشو که از دفتر گذاشت بیرون،  دکتر "م" نتونست جلوی خنده‌شو بگیره. به دنبال او هم بقیه ...... بعد هم همه یادشون رفت که داشتند از جنگ و تحریم حرف می‌زدند.........

نظرات 5 + ارسال نظر
پلاک صفر سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.pelak0.blogfa.com

سلام ! جالب و قشنگ بود...به وبلاگ منم سر بزن و اگه هم خواستی تادل لینک کنیم منتظرتم...بای

نرگس چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:41 ق.ظ

حالا از کجا معلوم تقلبها رو قایم نکرده باشه و اونجا ازش استفاده کرده باشه هوم؟؟؟؟؟ ولی خوب صحنه خنده داریه میتونم تصور کنم

آونگ خاطره های ما چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:23 ق.ظ

سلام گل من
خوبی؟
یک بار دکتری که تخصص کلیه داشت در این مورد حرفهای خوبی می زد توی تلویزیون که:
ما ایرانی ها به این مسئله به چشم دیگری نگاه می کنیم مثلا در یک مهمانی تا لحظات آخر حاضر نیستیم دستشویی بریم چون خجالت می کشیم و همین امر باعث تشکیل سنگ کلیه می شه.
ماشین چه خبر؟

شروین چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:06 ق.ظ

اخیـــرا برخـــی از دختـــران کـــلاهبردار و بی عاطفه به راه و روشهای جدیدی برای کسب ثروتهای بادآورده روی آورده اند. اخیـــرا تعـــدادی از دختــــران پس از ربودن دل برخی جوانان ساده دل و پاک بالاخره با هزار التماس و درخواست تن به ازدواج با عاشق سینه چاک خود میدهند. البته با مهریه ای چند صد میلیون تومانی و پس از چند روز و به دنبال چند دعوای ساختگی و رفتارهای غیرمعقول (بخوانید پدرسوخته بازی) از طرف عروس خانم، بهانه لازم جهت به اجرا گذاشتن مهریه چند صد میلیون تومانی بدست می آید و آقاداماد بدبخت دو راه بیشتر ندارد یا باید راهی زندان شود و در زندان با خایه های خود یه قل دوقل بازی کند. یا نیمی از مهریه را پرداخت کند (اگر دودول مبارک خود را درون سوراخ دختر خانم کلاهبردار فرو کرده باشد کـــه بایـــد کـــل مهریـــه را متقبـــل شـــود ولی اگر روی سوراخ دختر خانم مالیده باشد نصف مهریه کافیست.) البته طبق قوانین جدید و بالا رفتن نرخ مهریه ها که در مناطق شهری به میانگین دویست میلیون تومان رسیده در تشدید این امر بی اثر نیست.
البته چند نکته را باید گوشزد کرد، اول اینکه کسانی در این زمینه کلاهبردار محسوب میشوند که صرفا جهت بدست آوردن پول اقدام به ازدواجهای ساختگی میکنند. ثانیا اگر خانمی ده بار هم مبادرت به چنین عملی بکند از لحاظ قانونی قابل تعقیب نیست زیرا هم حق ازدواج و هم حق مهریه از حقوق مسلم زنان میباشد. البته تا آنجا که دیده شده این دختران ملوس و مامانی و پدرسوخته زیاد هم بیرحم نیستند و برای اینکه نه سیخ بسوزد نه کباب در اکثر موارد به بیست الی سی میلیون از مهریه های صد میلیونی اکتفا میکنند. به این ترتیب شعار کی مهریه داده و کی گرفته توی کون خر خواهد رفت. به هر حال کسب درآمد 20 یا 30 میلیون تومانی برای چند ماه بسیار رقم شگفت انگیزی میباشد که فقط از دست دختران ملوس و مامانی بر خواهد آمد.
حالا آقا داماد کونش پاره میشود و سی میلیون بابت چند شب عاشقی خواهد پرداخت تا دیگر عاشق سینه چاک نشود.
بچه ها من باز هم نصیحتتان میکنم لطفا به هیچ دختری اعتماد نکنید چون همه آنها روباه حیله گری بیش نیستند.

ویولت چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:05 ق.ظ http://violet.special.ir

خیلی خیلی از آشناییت خوشوقتم و خوشحال از پیدا کردن این وبلاگ خوب و خوندنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد