می‌کُشدم آخر

این تردید ِ
ماندن و رفتن...

نظرات 5 + ارسال نظر
لاله چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:41 ق.ظ http://www.roselaleh.net

خیره؟/ اگه جای خوبیه آمین /اگه یه کم بده هرچی خیره/اگه خیلی بده دعامون نگیره/نظرت چیه عزیزم؟

روزنه چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ق.ظ

چقدر از مطلب پایین خندیدم.البته با کمی حرص.
تو بلاگ نیوز بهش لینک میدم.
اینکه در بلاتکلفی احساس رضایتی نیست که بدیهیه ولی کجا و چرا؟
تکلیف من یکی رو مشخص کنین!!!
بعد رمضون یه قرار وبلاگی خانمانه میذارم .جور کنین که مثل اون دفعه نشه باشه؟
مشتاق دیداریم.

نرگس چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:52 ب.ظ http://maktoub.blogsky.com

کجاش را معلوم کن تا از بلا تکلیفی در بیارمت!!اون با من!

مهتاب چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:23 ب.ظ

لاله جون اگه بدی و خوبیشو میدونستم که تکلیفمو با خودم یکسره میکردم!
نرگس جون( روزنه): منم مردم از گشنگی!
نرگس جون( اون یکی): اینجا!

احمدسیف چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:32 ب.ظ http://rahiyansepideh@blogspot.com

مهتاب عزیز: با سلام ممنون از لطفی که داری. امیدواریم از همکاری ات هم برخوردار باشیم.
با احترام
احمدسیف

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد