مرد ِ خوبی است. نه آنکه فکر کنی هر شب یکراست به خانه می آید. نه !  از آن مردها  هم  نیست که زنبیل دست می گیرند و از بقالی سر کوچه برایت سبزی و نان و رشته آش می خرند یا بچه ات که مریض شد و تب داشت دستپاچه شوند و  فوری او را به دکتر برسانند .  از سر کار هم که بیایی باز باید خودت شام را حاضر کنی. ظرفهایش را هم بشویی . چای بعد از غذا را هم که نباید فراموش کنی.  

مرد خوبی است . ورزش می کند. می گوید برای سلامتیش خوب است . نقش ماساژور  را هم گهگاه به من میدهد!  گاهی هم باید سر متر را برایش بگیرم تا بداند امشب چند سانت به دور بازوهایش اضافه شده. از تنهایی که شکایت کنم ، میگوید باید معتاد بودم تا قدرم را می دانستی! مرد ِ خوبی است چون معتاد نیست!           

غذا که آماده باشد ، خانه هم مرتب ، بچه هم که همه چیزش روبراه باشد ، درخواستی هم نداشته باشی ....  مرد خوبی است.

امشب می گفت :  اینجور زندگی کردن را از پدرش به ارث برده است. میگوید برادرش هم همینطور است.

 مرد خوبی است که خودش اینها را می گوید!

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس جمعه 4 دی‌ماه سال 1383 ساعت 04:24 ق.ظ http://www.rozaneh1001.blogsky.com

از اون نوشته ی عقذت خیلی خوشم اومد ..همینطور هندونه ها...موفق باشی و مهتابی:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد